به خودتان و کودکان اعتماد بنفس کاذب ندهید!
مجله موفقیت ایلیاد - بی شک برخورداری از حد مناسبی از اعتماد بنفس از جمله ویژگیهای مطلوبی است که برای برقراری ارتباط با اطرافیان جهت پیشرفت و موفقیت در زندگی به آن نیازمندیم. علم روانشناسی اعتماد بنفس را شناخت تواناییها و استعدادهای فردی میداند که این شناخت سبب حرکت به سمت تحقق اهداف در فرد میشود. اما گاه این میزان از اعتماد بنفس در برخی به صورت غیر واقعی و بیش از حد معمول نمود پیدا میکند و به نوعی اعتماد بنفسی کاذب در فرد ایجاد میشود که نه تنها مطلوب به شمار نمیرود که از ویژگیهای فردی و اجتماعی بسیار نامناسبی است که در بسیاری مواقع برای اطرافیان خستهکننده میباشد. این افراد عموماً تواناییهای خود را به صورتی غیر واقعی و بیش از اندازه در نظر گرفته، به نقاط ضعف خود توجه چندانی نداشته و خود را برتر و بهتر از سایرین تصور میکنند. آنان درک درستی از واقعیتها نداشته و قادر به پذیرش عیب و نقصهای خود نیستند و گاهاً با نگاهی تحقیرآمیز نظرات خود را به دیگران تحمیل میکنند، در نتیجه برقراری ارتباط با این گونه افراد بسیار سخت و تا حد زیادی ناراحتکننده و کسالتبار میشود.
این شکل از بروز اعتماد بنفس در فرد در اغلب اوقات از زمان کودکی در فرد شکل میگیرد، زمانی که والدین بیش از حد نیاز کودکان را مورد تشویق و تمجید قرار داده و با بزرگنماییهای بیش از حد تلاشی جهت بهبود عیب و نقصها در کودکان نمیکنند که به مرور زمان این نوع از اعتماد بنفس کاذب در وجود فرد شکل میگیرد و متأسفانه در صورت عدم اصلاح این ویژگی فرد را با مشکلات بسیاری در زندگی مواجه میسازد.
این شکل از بروز اعتماد بنفس در فرد در اغلب اوقات از زمان کودکی در فرد شکل میگیرد، زمانی که والدین بیش از حد نیاز کودکان را مورد تشویق و تمجید قرار داده و با بزرگنماییهای بیش از حد تلاشی جهت بهبود عیب و نقصها در کودکان نمیکنند که به مرور زمان این نوع از اعتماد بنفس کاذب در وجود فرد شکل میگیرد و متأسفانه در صورت عدم اصلاح این ویژگی فرد را با مشکلات بسیاری در زندگی مواجه میسازد.
- پیامدهای اعتماد بنفس کاذب در زندگی فردی و اجتماعی
از پیامدهای برخورداری از اعتماد بنفس کاذب در دراز مدت انزوا و گوشهگیری است. افرادی که به صورت مداوم به تعریف و تمجید از خود میپردازند در ابتدای هر رابطه دوستان بسیاری را در اطراف خود خواهند داشت اما به مرور زمان به دلیل نادیده گرفتن نقاط ضعف خود و تواناییها و نقاط قوت دیگران دوستان و نزدیکان خود را از دست خواهند داد. اصولاً انسانها به برقراری ارتباط با افراد موفق که در زندگی آنان تأثیرگذارند متمایلاند و چنانچه پس از مدت زمانی فرد را فاقد چنین خصوصیاتی بیابند ارتباط خود را با وی به اتمام میرسانند و این سبب انزوا و تنهایی فرد دارای اعتماد بنفس کاذب میشود.
از دیگر پیامدهای اعتماد بنفس کاذب در افراد بروز خسارتهای گاه جبران ناپذیر روحی، روانی و مالی می اشد. این عده به دلیل تصورات منحصر به فرد بودن از درک واقعیتهای زندگی عاجزند، خود را فردی خاص و جذاب میبینند و در روابط زناشویی تفکراتشان را برتر میپندارند و بر همسر خود تحمیل میکنند که این سبب بروز اختلافات در روابط زناشویی و نهایتاً منجر طلاق و جدایی میشود. خسارتهای مالی نیز از دیگر تبعات این خصوصیت به شمار میرود. افراد دارای اعتماد بنفس کاذب در عرصهی کسب و کار و تجارت عموماً در تصمیمگیریها با مشکل مواجهاند و به دلیل احساس خودبرتربینی در عرصهی تجارت به دلیل عدم آگاهی و آموزش کافی در آن زمینه و عدم استفاده و مشاوره از نظرات متخصیصن با یک مثلاً سرمایهگذاری اشتباه یا خرید و فروش نادرست به دلیل عدم درک بازار مشتریان با شکست مواجه میشوند.
همانگونه که در ابتدا عنوان شد اعتماد بنفس کاذب معمولاً از دوران کودکی در فرد شکل میگیرد حال آنکه به راستی چه عواملی در بروز اعتماد بنفس کاذب در کودکان دخیلاند؟
از دیگر پیامدهای اعتماد بنفس کاذب در افراد بروز خسارتهای گاه جبران ناپذیر روحی، روانی و مالی می اشد. این عده به دلیل تصورات منحصر به فرد بودن از درک واقعیتهای زندگی عاجزند، خود را فردی خاص و جذاب میبینند و در روابط زناشویی تفکراتشان را برتر میپندارند و بر همسر خود تحمیل میکنند که این سبب بروز اختلافات در روابط زناشویی و نهایتاً منجر طلاق و جدایی میشود. خسارتهای مالی نیز از دیگر تبعات این خصوصیت به شمار میرود. افراد دارای اعتماد بنفس کاذب در عرصهی کسب و کار و تجارت عموماً در تصمیمگیریها با مشکل مواجهاند و به دلیل احساس خودبرتربینی در عرصهی تجارت به دلیل عدم آگاهی و آموزش کافی در آن زمینه و عدم استفاده و مشاوره از نظرات متخصیصن با یک مثلاً سرمایهگذاری اشتباه یا خرید و فروش نادرست به دلیل عدم درک بازار مشتریان با شکست مواجه میشوند.
همانگونه که در ابتدا عنوان شد اعتماد بنفس کاذب معمولاً از دوران کودکی در فرد شکل میگیرد حال آنکه به راستی چه عواملی در بروز اعتماد بنفس کاذب در کودکان دخیلاند؟
- چرا اعتماد بنفس کاذب در کودک شکل میگیرد؟
توجه بیش از حد به خواستههای کودک زمینهی بروز اعتماد بنفس کاذب در وی را فراهم میآورد. زمانی که والدین کلیهی خواستهها و نیازهای کودک را تأمین میکنند نوعی احساس رضایت درونی در وی ایجاد میشود که وی یاد میگیرد بدون تلاش نه چندان زیاد به خواستههای خود دست یابد و این فرایند وی را به سمت رفتارهای متکبرانه سوق میدهد و زمینهساز ایجاد اعتماد بنفس کاذب در وی میشود. در جامعه و در برخی شرایط بیتوجهی به خواستهها و نیازهای این فرد وی را به شدت مضطرب و خشمگین ساخته و سبب ایجاد احساس ضعف و ناتوانی در وی میشود. بنابراین به طور معمول میتوان گفت کودکانی که بیش از حد مورد تعریف و تمجید از سمت خانواده دوستان و همسالان خود قرار میگیرند به مرور زمان کمتر مایل به پذیرش عیب و نواقص رفتاری خود خواهند شد و در صورت مواجهه با افرادی که آنان و عملکرد آنان را مورد انتقاد قرار میدهد به شدت برخورد خواهند کرد و بدین ترتیب هیچگاه قادر نخواهند بود که به درکی درست از میزان تواناییها و نقاط ضعف خود دست یابند.
- روشهای مقابله با اعتماد بنفس کاذب در کودکان
به رخ کشیدن تواناییهای فردی از جمله رفتارهای شایع افرادی است که از اعتماد بنفسی بیش از حد برخوردارند. این افراد در اکثر مواقع به مرکز توجه دیگران بودن علاقه مندند و متأسفانه در شرایطی که نقاط ضعف خود را نمیبینند ناتوانیها و نقاط ضعف اطرافیان را به صورتی تحقیرآمیز بیان میکنند. وظیفهی والدین در چنین شرایطی آموزش اهمیت احترام به اطرافیان به کودکان میباشد. کودکان باید بیاموزند که هر فرد از خصوصیات و تواناییها و استعدادهای خاص و منحصر به فردی برخوردار است و و همهی افراد در همه جوانب عالی نخواهند بود و این مسئله هرگز به منزلهی ضعف و عدم توانایی آنان نخواهد بود. تشویق کودکان به بروز رفتارهایی از سر مهربانی و تواضع در حد مطلوب در برابر توجهات اطرافیان از دیگر وظایف والدین جهت پیشگیری از بروز اعتماد بنفس کاذب و رفتارهای متکبرانه در کودکان خواهد بود. خوب است کودکان بیاموزند در صورت دستیابی به موفقیتی که در نتیجهی تلاش و سختکوشی خود به دست آوردهاند در پاسخ به تشویق و تبریک اطرافیان در حدی شایسته با عزت نفس خود متواضعانه برخورد کنند. این نگرش آنان را از رفتارهای متکبرانه در میان گروه همسالان و اطرافیان خود دور نگه میدارد.
آموزش کودکان به دستکم نگرفتن تواناییهای دیگران از دیگر راههای مقابله با اعتماد بنفس کاذب در آنان میباشد. افراد دارای اعتماد بنفس کاذب هر گونه فرصت رقابتی را به دلیل کم ارزش بودن دستکم گرفته، آن را رد میکند و بدین ترتیب فرصت یادگیری بسیاری از مسائل جدید را از خود میگیرند. علاوه بر این، این افراد به همین دلیل برای دستیابی به موفقیت خود را ملزم به تلاش چندانی نمیبینند که اتفاقاً همین عامل سبب ایجاد شکست در موقعیتهای رقابتی برای آنان میشود.
به چالش کشیدن کودکانی که از حدی از اعتماد بنفس کاذب برخوردارند جهت تصحیح الگوی رفتاری آنان موثر است. مواجه شدن با برخی شکستها و اشتباهات حجم زیادی از اعتماد بنفس بیش از حد کودک را کاهش میدهد و وی را با واقعیت روبرو میسازد. در واقع چالشهای پیش رو کودک را با نقاط ضعف خود آشنا میکند و وی را مجبور به تلاش برای بهبود آنان مینماید.
صداقت با کودکان از مواردی است که در پیشگیری از بروز این حالت بسیار تأثیرگذار میباشد. زمانی که رفتارهای نادرست وی را به آنان گوشزد میکنید یا برای برقراری ارتباطی سازنده با کودک خود تلاش میکنید تا کودک هرگز واقعیت وجودی خود را فراموش نکرده و از تکبر و غرور به دور بماند زمینهی بروز اعتماد بنفس کاذب در وی را به میزان قابل توجهی کم میکنید!
انتقاد پذیری نیز یکی از بهترین روشها جهت مقابله با این نقیصه شخصیتی است. اطرافیان رفتار، گفتار و تواناییهای ما را از دیدگاه خود ارزیابی و نقاط ضعف و ایرادات ما را در قالبی سازنده به ما ارائه میکنند. آموزش پذیرش انتقاد در کودکان در جهت رفع نقاط ضعف برای پیشگیری از بروز بسیاری از مشکلات در کودکان در بزرگسالی بسیار کارآمد و تأثیرگذار میباشد.
لازم است به کودکان پایبندی به تعهدات خود را آموزش دهیم. آنان باید بدانند که پیش از هرگونه تعهد به انجام کاری نسبت به انجام آن کار خوب فکر کنند. در بسیاری موارد اعتماد بنفس کاذب فرد را در شناسایی تواناییهای خود دچار اشتباه می کند، این فرد به فعالیتی تعهد میدهد که از پس انجام آن بر نمیآید. بنابراین کودکان باید یاد بگیرند در ارزیابی مهارتها و تواناییهای خود واقع بین باشند که این مسئله با اعتماد بنفس کاذب در تضاد است.
متاسفانه میتوان گفت اعتماد بنفس کاذب در کودکان ریشهی بروز بسیاری از اختلالات جدی در فرایند رشد و تربیت آنان خواهد بود که اثرات نامطلوب آن در بزرگسالی نیز زندگی فردی و اجتماعی وی را تحتتأثیر قرار خواهد داد، در این راستا والدین با اتخاذ راهکارهای مناسب در صورت مشاهدهی این گونه اختلالات رفتاری حتی در صورت نیاز مشورت با متخصیص ملزم به رفع آنان در کودکان خود میباشند.
آموزش کودکان به دستکم نگرفتن تواناییهای دیگران از دیگر راههای مقابله با اعتماد بنفس کاذب در آنان میباشد. افراد دارای اعتماد بنفس کاذب هر گونه فرصت رقابتی را به دلیل کم ارزش بودن دستکم گرفته، آن را رد میکند و بدین ترتیب فرصت یادگیری بسیاری از مسائل جدید را از خود میگیرند. علاوه بر این، این افراد به همین دلیل برای دستیابی به موفقیت خود را ملزم به تلاش چندانی نمیبینند که اتفاقاً همین عامل سبب ایجاد شکست در موقعیتهای رقابتی برای آنان میشود.
به چالش کشیدن کودکانی که از حدی از اعتماد بنفس کاذب برخوردارند جهت تصحیح الگوی رفتاری آنان موثر است. مواجه شدن با برخی شکستها و اشتباهات حجم زیادی از اعتماد بنفس بیش از حد کودک را کاهش میدهد و وی را با واقعیت روبرو میسازد. در واقع چالشهای پیش رو کودک را با نقاط ضعف خود آشنا میکند و وی را مجبور به تلاش برای بهبود آنان مینماید.
صداقت با کودکان از مواردی است که در پیشگیری از بروز این حالت بسیار تأثیرگذار میباشد. زمانی که رفتارهای نادرست وی را به آنان گوشزد میکنید یا برای برقراری ارتباطی سازنده با کودک خود تلاش میکنید تا کودک هرگز واقعیت وجودی خود را فراموش نکرده و از تکبر و غرور به دور بماند زمینهی بروز اعتماد بنفس کاذب در وی را به میزان قابل توجهی کم میکنید!
انتقاد پذیری نیز یکی از بهترین روشها جهت مقابله با این نقیصه شخصیتی است. اطرافیان رفتار، گفتار و تواناییهای ما را از دیدگاه خود ارزیابی و نقاط ضعف و ایرادات ما را در قالبی سازنده به ما ارائه میکنند. آموزش پذیرش انتقاد در کودکان در جهت رفع نقاط ضعف برای پیشگیری از بروز بسیاری از مشکلات در کودکان در بزرگسالی بسیار کارآمد و تأثیرگذار میباشد.
لازم است به کودکان پایبندی به تعهدات خود را آموزش دهیم. آنان باید بدانند که پیش از هرگونه تعهد به انجام کاری نسبت به انجام آن کار خوب فکر کنند. در بسیاری موارد اعتماد بنفس کاذب فرد را در شناسایی تواناییهای خود دچار اشتباه می کند، این فرد به فعالیتی تعهد میدهد که از پس انجام آن بر نمیآید. بنابراین کودکان باید یاد بگیرند در ارزیابی مهارتها و تواناییهای خود واقع بین باشند که این مسئله با اعتماد بنفس کاذب در تضاد است.
متاسفانه میتوان گفت اعتماد بنفس کاذب در کودکان ریشهی بروز بسیاری از اختلالات جدی در فرایند رشد و تربیت آنان خواهد بود که اثرات نامطلوب آن در بزرگسالی نیز زندگی فردی و اجتماعی وی را تحتتأثیر قرار خواهد داد، در این راستا والدین با اتخاذ راهکارهای مناسب در صورت مشاهدهی این گونه اختلالات رفتاری حتی در صورت نیاز مشورت با متخصیص ملزم به رفع آنان در کودکان خود میباشند.